جزییــات تالار بازگشت به لیست جستجو »

تیزهوشی صاحب تالار پذیرایی در برابر گروگان گیران

روز 28 بهمن ماه سال‌جاری مردی 79 ساله هراسان به دادسرای امور جنایی تهران رفت و ادعا کرد چند جوان در نقش مأمور وی را سوار خودرو کرده و به بیابان‌های حاشیه تهران برده‌اند، سپس چند ساعت وی را در اوج وحشت نگه داشته و وقتی رهایش کرده‌اند، گفته‌اند بزودی از اعضای خانواده وی تحقیق خواهند کرد.

با توجه به شگرد آدم‌ربایان، بازپرس شعبه 6 دادسرای امور جنایی تهران به تیمی از اداره 11 پلیس آگاهی مأموریت داد تبهکاران مأمور‌نما را به دام اندازند.

بدین ترتیب مرد سالخورده پیش‌روی افسر تحقیق قرار گرفت و گفت: ساعت 10:15 صبح بود، برای رفتن به محل کارم در تالار از خانه‌ام در بلوار میرداماد و نرسیده به میدان محسنی خارج شدم که جوانی قوی‌هیکل سمتم آمد و مرا با اسم فامیلی صدا زد و گفت مأمور یکی از ارگان ها  است و من باید برای انجام تحقیقات با وی و همکارانش همراه شوم. در همین زمان یک خودروی نوک مدادی جلوی پایم توقف کرد. جوان قوی‌هیکل آرام گفت: شما را باید با دستبند می‌بردیم ولی گفته‌اند که شما را با احترام ببریم. داخل خودرو راننده‌ای نشسته بود که صورت خود را با ماسک کاغذی سفیدرنگ پوشانده بود و یک جوان 25 ساله نیز در صندلی عقب حضور داشت. همان جوان قوی‌هیکل مرا به صندلی عقب خودرو برد و خودش هم کنار من نشست و به حرکت درآمدیم.»

این مرد ادامه داد: در طول مسیر آنها ادعا داشتند که از همه امور زندگی من در زمینه کار، وضعیت مالی و تعداد اعضای خانواده‌ام اطلاع کاملی دارند و قصد داشته‌اند مرا شب گذشته دستگیر کنند.

در حال صحبت در خصوص موضوعات شخصی و خانوادگی من بودند که متوجه شدم از تهران خارج و در بیابان‌های اطراف اتوبان تهران – کرج هستیم؛ پرسیدم «مگر نگفتید که به اداره می‌رویم، اینجا که بیابان است! که جواب دادند قرار شده است در همین مکان از شما تحقیق شود! پس از توقف، یکی از سرنشینان خودرو یک کلاه پشمی از داخل صندلی جلو درآورد و روی صورتم کشید و از من خواست روی صندلی عقب بخوابم اما پس از گذشت چند دقیقه گفتند که از من رفع اتهام شده و پس از آن به سمت شهرکی در همان نزدیکی اتوبان رفتیم؛ مقابل یک آژانس کرایه خودرو توقف کرده و جوانی که به نظر می‌رسید رئیس است، به راننده دستور داد یک خودرو برای من کرایه کند تا مرا به محل کارم ببرد.

این مرد چند بار تأکید کرد این موضوع را با هیچ کس بازگو نکنم اما با توجه به اینکه این افراد در صحبت‌هایشان عنوان کرده بودند باز سراغ من و اعضای خانواده‌ام می‌آیند، تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس اطلاع دهم.

در شرایطی که تحقیقات برای شناسایی سه آدم‌ربای مرموز در دستور کار قرار داشت، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند گروه ناشناسی در نقش مأمور یکی از ارگان ها این‌بار با پسر طعمه‌شان تماس گرفته‌اند. بلافاصله آموزش‌های لازم به پسرش داده و محل تردد یکی از آدم‌رباها در محدوده خیابان سئول ردزنی شد و ساعت 8 صبح 25 اسفندماه این مرد به نام «ابوالفضل» 28 ساله به دام افتاد.

مرد مرموز که چاره‌ای جز اعتراف نداشت، گفت: یکی از دوستانم به نام «حسین» طرح و پیشنهاد آدم‌ربایی را داد و من و یکی دیگر از دوستانم به نام «جعفر» پذیرفتیم با او همکاری کنیم، در نقش مأمور اقدام به ربودن پیرمرد کردیم تا از خانواده‌اش پول بخواهیم اما پس از آن و اطلاع از سن بالای این مرد و بیماری قلبی‌اش تصمیم گرفتیم او را آزاد کنیم و پسرش را برباییم.

کارآگاهان خیلی زود حسین و جعفر 28 و 27 ساله را در استان قزوین شناسایی کردند و هر دو را همزمان روز 25 اسفندماه به دام انداختند.

حسین که طراح اصلی آدم‌ربایی بود، در بازجویی‌ها فاش کرد پدرش کارگر مورد اعتماد مرد سالخورده بوده و از وضعیت مالی، تعداد اعضای خانواده و محل زندگی وی اطلاع کامل داشته و از این‌رو پیشنهاد آدم‌ربایی را داده است و قصد داشتند پسر صاحب تالار را بربایند که بازداشت شده‌اند.

سایر آگهی های تبلیغاتی

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *